روزی که مجاهدین گفتند زن مقاومت رهایی ن
صدایی از ۳۷ سال پیش:
زنان، فاتحان فردا هستند!
انقلاب ایدئولوژیک درونی مجاهدین
در سال ۱۳۶۴ مجاهدین به این نتیجه رسیدن که در مقابل رژیم آخوندی پیشتازان مبارزه، یا به زبون امروز لیدرها زنان هستند. چرا؟ چون بنمایهی تفکر آخوندها، زنستیزی و مردسالاریه!
مجاهدین با هزاران زن مواجه بودن که با وجود محدودیتهای اجتماعی، وارد مبارزه شده بودن!
اونها بعد از یک جمعبندی فشرده به این نتیجه رسیدن که برای مبارزه با حکومت زنستیز آخوندی، باید اول خودشون از هر نوع تفکر مردسالاری و جنسیتی به اندازهی کافی فاصله بگیرن تا بتونن با این نوع از مبارزه و رهبریش، سینک و همسو بشن
این جمعبندی نقطهی شروع پدیدهیی بود به نام انقلاب ایدئولوژیک درونی مجاهدین!
انقلاب ایدئولوژیک تو مراحل مختلف اجرایی شد و مجاهدین وقتی مطمئن شدن کار درستی دارن میکنن، دیگه هیچ درنگی نکردن، هرچند منجر به این شد که میلیونها صفحه فحش و ناسزا بهشون بدن!
برای ضربه زدن به مردسالاری اولین قدم پذیرفتن هژمونی و رهبری عملی زنانه…
مریم عضدانلو یا همون مریم رجوی، که در اون زمان، خودش یکی از شاهد مثالهای پیشتازی زنان بود، به عنوان همردیف رهبری مجاهدین معرفی شد. اون با سنتشکنیها و حرفهای جدیدی که داشت به همه فهموند که برای مبارزه با هیولایی به اسم خمینی، باید همهی انرژی مثبت درون رو آزاد کرد!
اون از رهایی زنان، رهبری زنان و ورود اونها به صحنهی مبارزه صحبت میکرد!
واویلا!
مغزفندقیهای فاسد، همونهایی که امروز هم به زنان ایرانی میگن: شما میخواین لخت بشین! همونهایی که به زنان ایران تهمت هرزگی میزنن وقتی مریم و مسعود رجوی رو کنار هم دیدن، هزاران صفحه فحش و اتهام جنستی رو به سمت مجاهدین روانه کردن که البته هنوز هم ادامه داره!
بسیجیا و سپاهیا، لابیهای نظام تو خارج، شوینستای شیخ و شاه … همه احساس خطر میکردن!
حتی برخی از دوستداران مجاهدین معتقد بودن که در مقابل این حجم از اتهام و فحش، مجاهدین باید عقب بکشن، اما مجاهدین گام بعدی رو هم برداشتن!
مسعود رجوی از سمت مسئول اولی(یا همون دبیرکلی) کنار رفت و مریم رجوی به عنوان مسئول اول مجاهدین معرفی شد!
همزمان دوران جدیدی در مجاهدین شروع شد. آدمها حول همین مبحث یعنی کنار زدن ایدئولوژی مردسالاری و اندیشهی اون درونا متحول میشدن و به اصطلاح خودشون انقلاب میکردن!
چرا؟
چون ناگهان احساس میکردن با فاصلهگرفتن از شائبههای «جنسیتگرایی و مردسالاری» با فاصلهگرفتن از دیدگاههای سابقشون، میتونن تبدیل به آدمای دیگهای بشن و نگاهشون به مبارزه هم عوض بشه…
اونها معتقد بودن هر کس باید از خودش بپرسه:
راستی در اعماق ذهن، زن رو وابسته به مرد میدونی یا یک انسان قوی و مستقل!؟
وقتی کسی رو میبینی اول زن یا مرد بودنش برات بولد میشه یا انسان بودنش؟
از اینکه خدا یا طبیعت فلان شکل و قیافه رو بهت داده، چقدر تحت تاثیرهستی و برات مهمه؟ و چقدر بقیه رو با همین نگاه میسنجی؟
راستی پیشینهی اخلاقی آدما برات بیشتر مهمه یا وضعیت سیاسی اونها؟ اصلا پاکدامنی رو چی تعریف میکنی؟
بله! مجاهدین حرفهایی می زدن که در اون سالها خیلی جنجالی به شمار میرفت.
اونها از ادبیاتی استفاده میکردن که برای اذهان فاسد سیبل انواع فحشها بود!
رهایی زن!
مریم رهایی!
انقلاب درونی!
رهبری نوین زنان
و اما در قدم بعدی مجاهدین کاری کردند که از همهی اقداماتشون عجیب تر بود! چون مجاهدین فقط اهل حرف نیستن
اونها سلسله مراتب تشکیلاتی سازمانشون رو به طور کامل زیر و رو کردن. به طوری که همهی مردها، از باسابقهترین تا کمسابقهترین به شکلی مستقیم یا غیرمستقیم تحت فرماندهی زنان قرار گرفتن!
دفتر سیاسی و بعد از اون هیئت اجرایی منحل شد و بجای اون ارگانی تشکیل شد به نام شورای رهبری متشکل از ۲۴ زن! بدون حضور هیچ مردی!
اتفاقی که شاید برای اولین بار در تاریخ بشر میافتاد!
در مورد فردای ایران دربرنامه ده ماده ای مریم رجوی، قانون رسمی برابری کامل زن و مرد در همه زمینه ها و از جمله مشارکت در رهبری سیاسه!
بهر حال برای همه واضحه که اجرایی کردن چنین ایدهیی یعنی فرماندهی زنان در یک سازمان ساده نیست!
مردها باید انتخاب میکردن! و همینطور زنان! اونها باز هم با این انتخاب احساس تحول و بقول خودشون انقلاب میکردن!
انقلابی که هنوز هم درون مجاهدین حول مسألهی انسان، رهایی، آزاد شدن انرژیها، دیدگاههای نو و مدرن و نفی جنسیتگرایی و فردیتگرایی منفی ادامه داره!
همین اواخر در ۱۵ شهریور ۹۹ هشت زن جوان به عنوان همردیف دبیرکل مجاهدین انتخاب و معرفی شدن!
و جالبه بدونین:
مجاهدین پرانرژی بودن خودشون رو، دستاوردهاشون رو، و انسجامی رو که دارن ناشی از همین انقلاب ایدئولوژیک درونی میدونن!
ناشی از کشفی که ۳۵ پیش مریم رجوی کرد و گفت:
زنان فاتحان فردایند!